-
دلم تنگ شده
جمعه 19 آذرماه سال 1395 23:58
سلام اصلا کلا یادم رفته چجور با وبلاگ کار مبکردم دلم خیلی واسه دوستای وبلاگ نوبیسم تنگ شده این راه های ارتباطی مجازی همه چیز رو خراب کردن دیگه تو دنیای وبلاگ نویسی هیچکی از هم خبر نداره و همه دنبال زندگی خودشونننننن.............. دوستان هر کجا هستید موفق باشید خیلی دوستتون دارم دلتنگتونم
-
عجیبه ولی حقیقت داره...
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1392 12:00
همیشه اشک اونایی که به فکرمون هستن رو در میاریم.. و همیشه واسه کسایی که به فکرمون نیستن اشک میریزیم.. همیشه به کسایی که اصلا به یادمون نیستن فکر میکنیم.. و همیشه کسایی که اصلا فکرشم نمیکنیم به یادمونن.. این حقیقت زندگیه.. عجیبه ولی حقیقت داره.. همه ماهر شده اند یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد ! اما من … ناشیانه...
-
بی وفایی....
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 21:25
سلام بچه ها حالتون خوبه؟ تو این چند روز فکرم درگیر یه سری مسائلی بود که فقط تونستم شعر کوتاه زیر رو واسش پیدا کنم شما به این شعرکوتاه اعتقاد ندارین؟ نظرتون در موردش چیه؟ بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند نقـش یـــک درخــت خشک را در زنـدگی بازی...
-
دلم برای باران تنگ شده است
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 21:46
اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش میای دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی . دیگه دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام...
-
تولد
دوشنبه 13 آذرماه سال 1391 09:56
تولد تولد تولدم مبارک! سلام بچه ها!!! فردا تفلدمه!!
-
اگه واقعا عاشقشی
جمعه 26 آبانماه سال 1391 12:27
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود . اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید . اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید . اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید . اگر واقعا عاشقش باشی ،...
-
آره...با تو هستم
شنبه 13 آبانماه سال 1391 20:34
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید : چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است ؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است ؟ اما افسوس که هیچ ﮐس نبود همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره آری با تو هستم ! با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است !! آهسته بیا ، باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای...
-
عشق های کاغذی
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 16:02
عشق ها همه کاغذی شده اند.... امروز هرچه تعداد اس ام های طرف مقابل در اینباکست بیشتر باشد نشانه عاشق تر بودن اوست... امروز هر چه دقایق مکالمه بین تو و او بیشتر باشد نشانه بیشتر عشق ورزیدن اوست... امروز هرچه هدیه تولدی که برایش گرفتی. گران تر باشد علاقه اش به تو بیشتر میشود... امروز هرچه تو بیشتر قهر کنی و او بیشتر منت...
-
بافق..
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1391 14:02
سلام بچه ها لطفا از لینکهای زیر بازدید کنید مکان های دیدنی شهرستان بافق هستش بازدید مجازی دریاچه آهنشهر بافق : http://www.360cities.net/image/daryache-ahanshahr-bafq بازدید مجازی امامزاده عبدالله بافق : http://www.360cities.net/image/emamzadeh-abdollah-bafq بازدید مجازی بهشت الحسین بافق :...
-
” هست ” را اگر قدر ندانی....
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 11:15
” هست ” را اگر قدر ندانی، میشود ” بود “! پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید: تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟پسر جواب داد: من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. پسرم من میزنم یا تو؟ این...
-
پـَـَـ نــه پـَـَــــ !
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 10:12
رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!! با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛...
-
جملات و اشعار پند آموز دکتر علی شریعتی
جمعه 10 تیرماه سال 1390 23:56
سلام بچه ها خوبین؟! بعد از یه مدت طولانی برگشتم دلم واستون خیلی تنگ شده بود ! اسراف محبت دوستداشتن کسی که لایق دوستداشتن نیست، اسراف محبت است … عقل و قلب برای اداره کردن خودت از عقلت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران از قلبت. قطار شهر بازی در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی هستند، از بودن با آنها لذت میبری...
-
شعرهای عاشقانه و جالب فروغ فرخزاد و حمید مصدق برای یکدیگر
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1389 01:11
کاش می دانستی بعداز آن دعوت زیبا به ملاقات خودت من چه حالی بودم! خبر دعوت دیدارت چونکه از راه رسید پلک دل باز پرید من سراسیمه به دل بانگ زدم آفرین قلب صبور زود برخیز عزیز جامه تنگ در آر وسراپا به سپیدی تو درآ . وبه چشمم گفتم : باورت می شود ای چشم به ره مانده خیس؟ که پس از این همه مدت ز تو دعوت شده است ! چشم خندید و به...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 13:19
http://www.jerjis.org سایت سرگرمی جرجیس بهترین سایتیه که تا حالا دیدم پیشنهاد میکنم یه سر بزنید!! خیلی جالبه!
-
عجایب هفت گانه!!
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1389 13:19
سلام: آمد رمضان هست دعا را اثری دارد دل من شور و نوای دگری ما بنده عاصی و گنهکار توییم ای داور بخشنده بما کن نظری ممنون میشم اگه در مورد مطلب زیر نظر بدین! معلمی از دانش آموزانش خواست تا عجایب هفتگانه ی جهان را فهرست وار بنویسند . دانش آموزان شروع به نوشتن کردند . معلم نوشته های آنها را جمع آوری کرد . با آنکه همه ی...
-
کوه
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 11:23
من این پایین نشستم سرد و بی روح تو داری میرسی به قله ی کوه داری هر لحظه از من دور میشی ازم دل میکنی،مجبور میشی تا مه راهو نپوشونده نگام کن اگه رو قله سردت شد صدام کن یه رنگ مرده از رنگین کمونم من این پایین نمیتونم بمونم منم اون که تورو داده به مهتاب کسی که روتو می پوشونه تو خواب کسی که واسه آغوش تو کم نیست میخوام یادم...
-
گوهر فروش
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1388 15:16
گوهر فروش یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم من که با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم پدرت گوهر خود را به زرو سیم فروخت پدر عشق...
-
......
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1388 20:03
آه چه حالتی دارد! نه به وصف میآید و نه به فهم! دوست داشتن چه قدرتی دارد، در خویشاوندی و صمیمیت راستین چه نیروی معجزه گر خدایی نهفته است. چه لذتی است اینجا در "خود را نادیده گرفتن " در "خود را لقمه لقمه کردن" و به دهان دوست دادن که بجود و بجود و بجود و طعم و عصارهاش را بمکد و تفالهاش را بر خاک...
-
بی رحم .....
جمعه 23 اسفندماه سال 1387 13:51
ای دل بی یارم،تنها کس و کارم دیدی ازم دل کند،اون که دوسش دارم اون که یه عمری بود،غُصشومی خوردم دیدی چه راحت گفت:من تو عشق مُردم ای دل ِ غم دیدم،دیدی چه بی رحمه معنی احساسو دیدی نمی فهمه رفت و شدم تنها،اما،خوب می دونم نیست اون تنها من دیگه از امشب هر شب،مهمونی دارم با غم ها آخ که چقدر تنهام،سرده چقدر دستهام سر شده صبر...
-
دو تا احساس
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 17:09
سلام،سلام! دوستای گلم حالتون خوبه؟دلم واستون خیلی تنگ شده بود از تاخیرم معذرت می خوام آخه سرم شلوغ بود به همین خاطر نتونستم بیام...... یه معذرت خواهی دیگه واسه دوستایی که لطف کرده بودند و بهم نظر دادند و من نتونستم جواب نظرات خوبشون رو بدم ........ . تصویرم را در آینه میبینم چقدر غریبه ام با خودم چندین ماه است که نمی...
-
اعتراف تلخ
جمعه 2 فروردینماه سال 1387 12:26
گفتی که بر می گردی زود اما نیومدی هنوز چند ساله که منتظرم نه شب سرم میشه نه روز وقتی می رفتی گفتی که توی یک چشم به هم زدن میام دروغ چرا گفتی بهم حتی دریغ از یک پیام از اون بهار تا این بهار، از اون خزون تا این خزون تابستونا زمستونا اومد و رفت نامهربون بهم بگو کجا برم تو این اتاق زندونیم کاش بدونی عزیز ِ دل من این وسط...
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 09:41
سال جدید را به شما دوستان وبلاگ نویس عزیز تبریک میگم امیدوارم سال خوب و پر سعادتی را داشته باشین نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای نا تمام را تفسیر می کند
-
چشم چشم...
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 15:04
شیشه ای را شکستن احتیاج به سنگ نیست این شقایق با نگاهی سرد پرپر می شود از تو باید می گذشتم ولی افسوس نتونستم تو عروسک بودی ومن آخرقصه دونستم تو وجود خالی تو جز دروغ هیچی ندیدم کاش می شد به این حقیقت بیش از اینها می رسیدم سوختم و سوختم و ساختم هر چی داشتم به پات باختم کاش تو رو از روز اول مثل امروز می شناختم آخه عشق...
-
افسوس
یکشنبه 6 آبانماه سال 1386 18:21
افسوس که دست سرنوشت قصۀ ما رو بد نوشت، هرچی غم دنیا که بود تو سر نوشت ما سرشت افسوس که دست روزگار نذاشت بمونیم بر قرار، منُ تو مال هم بودیم نفرین به کار روزگار تقصیر من بود یا تو بود عشقی واست نمونده بود، یااینکه دیوونه تو شعری برات نخونده بود نمیدونم یهو چی شد ازمنُ جاده ترسیدی هر چی بهت گفتم بیا نیومدی نفهمیدی افسوس...
-
اکنون که زنده ام
چهارشنبه 25 مهرماه سال 1386 20:45
خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم توی چشام نگاه نکن این لحظه های آخرم آخه چطور دلم بیاد چشماتو گریون ببینم میرم ولی این و بدون چشم انتظارت میشینم میرم ولی گریه نکن نذار از عشقت بمیرم اگر توو اوج بی کسی با عکست آروم بگیرم میرم ولی بدون یکی خیلی تو رو دوست داره یکی که از دوریه تو سر به بیابون میزنه خدانگهدار عزیزم دارم...
-
ساده نبود...
جمعه 30 شهریورماه سال 1386 19:19
همیشه باورم این بود که منو دوسم می داشتی بی وفا رفتی و تنهام مگه تو دوسم نداشتی جادوی سیاه چشمات هرگز از یادم نمیره ولی تو رفتی از اینجا نبودنت چه سوت و کوره بعد رفتن تو ای یار دیگه موندنم محاله اون که می گفت از محبت ولی هرگز این نبودش تو که با ما بد نبودی چرا رفتی نازنینم؟ بعد رفتن تو ای یار تک و تنها من می مونم...
-
کاش...
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 18:18
با دو دستِ خالی از عشق دیگه هیچ جا جای ِ من نیست انگاری هیچ چیزی مرهم واسه این زخمای تن نیست من فراموش شدمُ تو هنوزم تو نفسامی رفتی بی من ولی انگار هر جا میرم تو باهامی رفتی گفتی خاطراتم جای من واست می مونه کاشکی بودی میدیدی دلم ار دوریت می خونه کاشکی تو رو دوسِت نداشتم که بگم بی تو نِمیشه کاش دلت سنگی نبودُ دل من مثل...
-
خواب...
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 15:20
هر کی تو رو ازم گرفت الهی بیچاره بشه روز قیامت که رسید مجرمُ آواره بشه خدا کنه غم بیاره واسه تو ماتم بیاره وقتی که عاشقش شدی به این زودی کم بیاره تویی که عاشقم بودی منو فروختی به چشاش قسم میخوردی با منی میشتی پای گریه هاش به آبُ آتیش می زنم فکرت بره از تو سرم میخوام فراموشت کنم اما بازم عاشقترم طفلی دل ِسادۀ من نشد تو...
-
بدون تو...
سهشنبه 6 شهریورماه سال 1386 19:13
درون کوچۀ قلبم چه غمگینانه می پیچد صدای تو که می گفتی به جز تو دل نمی بندم فریب وعده هایت را ندانستم ولی اکنون به یاد وعده های تو میان گریه میخندم برو دیگر که دل از غم رها کردم خداحافظ که دیگر بر نمی گردم تو بودی آسمان من غمت همسایۀ قلبم ولی خورشید چشم تو به بام دیگری سر زد قسم بر سوز پنهانم تو را دیگر نمی خواهم که از...